داستان کوتاه:20_20سید حمید موسوی فرد
چشمام رو که باز می کنم.خودم رو تو یه آزمایشگاه می بینم.یکی دو بار پلک هم می زنم تا مطمئن بشم همه چی واقعیه.نگاش که به من می افته با لبخند می پرسه:«حالتون خوبه آقای آلفرد؟»سر جام می شینم و بعد از نگاه به اطراف می گم:«اگه بدونم کجام حالم بهتر می شه.»بدون اینکه دست حتي اگر نباشي...
ما را در سایت حتي اگر نباشي دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : 9adbeyatcheed بازدید : 163 تاريخ : پنجشنبه 15 تير 1396 ساعت: 12:29